بخش موسیقی اقوام و نواحی ایران جشنوارهی مهر، با حضور هیئت داوران، متشکل از هنرمندان؛ فرج علیپور، اردشیر کامکار، محمدمهدی گورنگی، مریم قرهسو و مهدیه محمدخانی، و با مدیریت هیلا صدیقی در شهر دبی امارات متحده عربی، برگزیدگان خود را شناخت.
مراسم اختتامیه این رویداد هنری ۲۰ مهر ۱۴۰۳ برگزار و از برگزیدگان تقدیر به عمل آمد. بیش از ۱۵۰ گروه موسیقی از جایجایِ ایران در این جشنواره حضور داشتند، که از میان آنها ۸۰ گروه، به مرحلهی داوری و در نهایت ۳ گروه، به مرحلهی نهایی رسیده و برگزیدهی هیئت داوران شدند.
رتبه اول، تندیس جشنواره و دیپلم افتخار مشترکاً به گروه موسیقی «ایز» از آذربایجان و گروه موسیقی «سنه» از سنندج رسید. گروه موسیقی «ایز» متشکل از هنرمندان؛ پارسا خائف (سرپرست، خواننده و نوازنده سهتار)، آراز قاسمی (تار آذری)، یاور زندآبادی (عود)، رضا محمدی (کمانچه)
و گروه موسیقی «سنه» متشکل از هنرمندان؛ فراز معروفی (سرپرست و نوازنده کمانچه)، زانیار پندار (دیوان)، پژمان نقشبندی (کوبهای)، پوریا ورزیری (قانون)
رتبه دوم و دیپلم افتخار جشنواره نیز به گروه موسیقی «ریژوان» متشکل از هنرمندان؛ میلاد دزفولیان (سرپرست و نوازنده تنبور)، صوفی نمازی (خواننده)، سروش نعمتالهی (دودوک)، جهاندار شیبانی (کوبهای) از شیراز رسید.
همچنین به صوفی نمازی از شیراز و سارا علیزاده از آمل، به دلیل درخشش در اجرای آواز، دیپلم افتخار اولین جشنواره مهر، اهدا گردید.
جشنواره مهر از ۱۲ تا ۲۰ مهر ۱۴۰۳ (سوم تا یازدهم اکتبر) در بخشهای موسیقی نواحی ایران، عکاسی، فیلم کوتاه، تئاتر و شعر، به همت خانه فرهنگ مهر و ماه در شهر دبی امارات متحده عربی برگزار شد.
همزمان با سالروز قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، ضبط اثری موسیقایی به همین مناسبت آغاز شد.
احسان بیرقدار آهنگساز و تنظیمکننده و علی جعفری پویان نوازنده ویلن و تهیهکننده این اثر هستند.
علی جعفری پویان در مورد چگونگی شکلگیری این اثر گفت: فکر میکنم خیلی از ما پس از درگذشت این دو هنرمند شوک روحی بدی را تجربه کردیم به همین دلیل احساس کردم با زبان هنر و خلق اثر میتوانیم شدت زخمی را که این فاجعه بر روح ما و فرزندانشان و بخش زیادی از جامعه ایجاد کرده التیام بخشیم. او در ادامه افزود: پیشنهاد ساخت و ایده و طرح کلی این قطعه را با دوست هنرمندم احسان بیرقدار که همکاریهای مختلفی با هم داشتهایم مطرح کردم. او نیز در مدت کوتاهی اثر را برای ویلن و ارکستر تنظیم و آماده ضبط کرده است. ضبط این قطعه امروز یکشنبه ۲۲ مهرماه همزمان با سالروز درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش آغاز شد. نام این اثر پس از اتمام مراحل ضبط و با نزدیک شدن به روز انتشار اعلام خواهد شد و ۱۷ آذر مصادف با تولد داریوش مهرجویی در پلتفرمهای شنیداری معتبر جهانی منتشر و تقدیم فرزندان عزیزشان خواهیم کرد.
هنرمندان و دستاندركاران «سالنوا» از اهميت و راز تداوم اين رويداد میگويند/
روزنامه اعتماد، شماره ۵۸۳۶، پنجشنبه ۲۵ مرداد۱۴۰۳
خبرنگار روزنامه اعتماد
مراقبت از استقلال هنر دوشادوش مصيبتها
سالنوای موسيقی ايران، رويدادی است كه از سال ۱۳۹۴ با هدف نكوداشت و قدردانی از استادان موسيقی ايران برگزار ميشود؛ رويدادی كه هر بار براي رسيدن به اهداف خود راههای تازهتری پيدا كرده تا در بدنه موسيقی ايران بيش از پيش بدرخشد. البته نه با توسل به هر گونه ابزار و ارتباطی، بلكه با تلاش برای حفظ استقلال هنری خود. اين مهم در اين روزگار پرمشقت كه هنر، خاصه هنر موسيقی با محدوديتهای فراوان روبهرو است و با مشكـلات مختلفی دست و پنجه نرم میكند، از معدود رويدادهای هنـری مستقل است كه به گواه هنرمندان برجسته استقلال خود را حفظ كرده است؛ اگرچه مسير اين رويداد دشوار بوده و ناهمواریهای زيادی داشته. البته بايد بگويم كه سالنوا تنها به يک شب و به یک مراسم خلاصه نمیشود. سالنوا به خودی خود پس از برگزاری هفت دوره در موسيقی ايران جايگاهش را به دست آورده و هر روز در پی ارتقای آن است؛ از سويی میتوان از آن به عنوان مرجعی ياد كرد كه اساتيد و هنرمندان برجسته و جدي موسيقی در آن ديده میشوند، چه به عنوان حامی و مشاور و چه در مقام هنرمندی كه برايش نكوداشت و... گرفته میشود. اين همه با ابتكار و طراحي علی جعفریپويان، نوازنده و مدرس ويلن اتفاق افتاد، با مديريت اجرايی محمدمهدی گورنگی، آهنگساز و مدرس موسيقی، پشتوانه آن مشاركت و ياری موسيقیدانان و دغدغهمندان حوزه موسيقی است و همين همدلی و مشاركت توانسته سالنوا را از بند وابستگی رها كند. در ادامه صحبتهای تعدادی از دستاندركاران اين رويداد را میخوانيد كه پيرامون اهميت، جايگاه، شيوه و مراحل برگزاری سالنوا و دليل تداوم آن صحبت كردهاند.
علی جعفری پویان
«سالنوا» و احترام و اتحاد در جامعه موسيقی
علی جعفری پویان، طراح و مؤسس سالنوای موسیقی ایران
طی سالهايی كه فرصت حضور در محيط حرفهای موسيقی ايران را داشتهام و با هنرمندان مختلف موسيقی به ويژه نسلهای پيش از خودم برخورد داشتم با شخصيتهای مختلفی روبهرو شدم كه زحمات زيادی براي حفظ موسيقی با ارزش در ايران كشيده بودند و خوب حس میكردم كه چقدر خسته از تلاشهايشان هستند و عدم درک و احساس پوچی كه در درونشان به دليل ناديده گرفتنشان شكل گرفته بود، آزارم ميداد. از عدم توجه به موسيقی علمی و افراد وابسته به آن و شيوه قدردانی از اين افراد و نبود اتحاد كافی در جامعه موسيقی هميشه رنجيدهام و تلاش كردم با ايجاد تشكل و گردهمايي به نام «سالنوا» باعث ايجاد روحيه و حس احترام و اتحاد بين افراد جامعه موسيقي شوم و با دعوت از موسيقیداناني كه شناخت دو طرفهای از هم داشتيم، اين مراسم قدرداني از افراد ارزشمند جامعه موسيقي را جنبه حرفهای و رسمی بدهيم و مثل يك آيين تا جايی كه توان و امكان داشتهايم، برگزار كردهايم. هدف اوليه من از برگزاری سالنوا قدرداني شاگردان از معلمانشان به صورت سيستماتيک بود كه پس از برگزاری دوره دوم فهميدم بهتر است تعريف كليتری پيدا كرده و بخش بزرگتری از جامعه موسيقی را با خود همراه كنيم و سالنوا تقدير جامعه موسيقی از بهترينها و اثرگذارترينهای خودش باشد. از اعتماد دوستان و همكارانم طي اين يک دهه سپاسگزارم در اين مسير احتمال دارد ناخواسته و به دلايل مختلف موجه و غيرموجه باعث رنجش خيليها شده باشيم كه از يكايکشان عذرخواهی میكنم. ناگفته نماند خيلیها هم ما را رنجاندند كه شک ندارم خودشان در خلوتشان يا با گفتوگوی رو در رو متوجه اشتباهاتشان میشوند، به هر حال اين مسير به اين شكل طی شده است. همه ما خوب میدانيم موسيقي ايران نيازهای فراواني دارد كه يكي از آنها داشتن مراسمی مستقل و رسمي است كه میتواند نشاندهنده ابهت و ارزش موسيقي و موسيقیدانان واقعي ايران باشد. موسيقیداناني كه با بيشترين تلاشها كمترين قدردانی از آنها شده و احتياج به ترميم روحيه دارند. ضمن اينكه با مرور تاريخ موسيقي ايران میتوانيم نسل جديد را با افراد ارزشمند آنكه در هياهو و موج رسانهای جايگاهي ندارند، آشنا كنيم و تلاش ميكنيم كه نسل جديد را هم به شكل درستي به اساتيد موسيقی ايران و عموم مردم معرفی كنيم. از سه سال پيش همراه با دوست بزرگوارم جناب گورنگی عزيز رايزنیهاي فراوانی را جهت پيدا كردن افراد و موسسات مختلفی كه دوستدار حمايت از هنر و فعاليتهای هنری باشند، انجام داديم. قطعا به نسبت گذشته تعداد بيشتری را توانستيم با خود همراه كنيم، اما شرايط فاجعهبار اقتصادي را نمیتوان ناديده گرفت، اين باعث میشود هميشه نتوانيم بودجه واقعی را تامين كنيم و هميشه با از خودگذشتگي دوستان مختلف كار را جلو برديم. تمام تلاش خود را براي شناساندن سالنوا و پيشرفتش از هر جهت خواهيم كرد، اما دغدغهمند بودن چيزي نيست كه بتوانيم از همه انتظار داشته باشيم. انجام فعاليت گروهی كار بسيار سختی است كه فقط دشواری آن در حين انجام كار مشخص میشود نه با حرف. از وضعيت فعلی سالنوا در بخشهای زيادی راضی هستم و در بخشهای بسياری هم خير. چند نكته اينكه سالنوا فقط يک شب برگزاری مراسم نيست، اما كيفيت آن يک شب، باعث قضاوتهای بسياری میشود. سالنوای امسال در واقع سه دوره سالنوا محسوب میشد كه باعث شد مراسم سنگينی داشته باشيم. مديريت برگزاری مراسم كار بسيار سختی است و سرشار از حوادث غيرقابل پيشبينی كه با كوتاهی و بیدقتی هر فرد لطمه بزرگی به مراسم در لحظه وارد میشود. خوشحالم به معايب كارمان واقفيم و همين باعث شده هنوز رضايت كامل از كارمان نداشته باشيم. امسال توانستيم لوگو را تغيير دهيم و تنديسهای بخشهای مختلف را طراحی و اساسنامه سالنوا را نيز تكميل كنيم. داشتن شورای تخصصی برای هر دوره را تجربه كرديم و بايد بگويم كارهای مختلف هر كدام به لطف انسانهای ارزشمندی كه در بدنه سالنوا با جان و دل فعاليت میکنند، به سرانجام رسيد. وظيفه هميشگی خودم میدانم كه از بزرگان موسيقی ايران كه در اين سالها حمايتهای ويژهای از سالنوا داشتند و به سالنوا معنی و اعتبار بخشيدند، تشكر كنم. استاد حسين عليزاده كه از اعضای اصلي شورای تخصصي سالنوا هستند و در خالصانهترين شكل ممكن در اين سالها به ويژه اين دوره همراه سالنوا بودند، متشكرم، ايشان نمونه كامل يک هنرمند مستقل و دغدغهمند هستند. اميدوارم در جامعه هنری ايران هر كس به سهم خودش از شخصيت اجتماعی و هنری ايشان الگوبرداری كند. استاد فرهاد فخرالدينی بزرگوار، استاد شريف لطفی، استاد كامبيز روشنروان، استاد احمد پژمان و استاد هوشنگ كامكار و استاد خاچيک بابايان و بسياری ديگر نيز هر كدام در لحظات خاص، سالنوا را همراهی كردند كه دست يكايکشان را به گرمی میفشارم. از آن بخش از جامعه موسيقی ايران و بخش حاميان مالی مختلف سالنوا و تيم اجرايی بزرگوار سالنوا نيز نهايت تشكر را دارم و اميدوارم دوره بعد بتوانيم سالنوا را با شكوهتر از هميشه و با حضور جمعيت بيشتری از جامعه موسيقی ايران برگزار كنيم. در پايان بايد بگويم كه تمايلی به برگزاری سالانه نداريم و تلاش میكنيم در زماني كه بتوانيم كمترين معايب و بالاترين سطح انرژی را داشته باشيم، مراسم سالنوا را برگزار كنيم.
محمدمهدی گورنگی
دوری از جريانهای غيرفرهنگی
محمدمهدی گورنگی، مدير اجرايي سالنوا درباره اهميت استقلال اين رويداد، شيوه و اهداف برگزاری آن به روزنامه اعتماد ميگويد: «بيشک، سالنوا تلاش ميكند تا هر دوره به اهداف خود نزديکتر شود و به گواهِ كارنامه ده ساله خود و به عقيده من در اين مسير موفق بوده است. امروز بخش مهمي از جامعه موسيقی ايران، مفاهيمی چون همدلی، احترام، اعتماد، اتحاد صنفی و مستقل بودن را در بستری از مِهر و دوستی، در سالنوا تجربه كردهاند. اميدوارم با تداوم اين رويدادِ جمعی، تمامی اهالی شريف و مستقل موسيقی، در آن مشاركت داشته باشند و آن زمان است كه سالنوا به يكي از اهداف مهمش رسيده است.
كمي درباره مراحل طي شده در سالنوای هفتم كه به مراتب نسبت به دورههاي قبل سيستماتيکتر پيش رفت، صحبت میكنم. پس از برگزاري ششمين دوره، در بهمنماه ۱۳۹۹، به اتفاق علی جعفریپويان عزيز، تصميم گرفتيم تا با دعوت از چند نفر از هنرمندان سرشناس موسيقی، مقدمات برگزاري سالنوای هفتم را دقيقتر و منظمتر فراهم كنيم. به همين دليل در آذرماه ۱۴۰۰ شورای تخصصي هفتمين سالنوای موسيقي ايران، متشكل از هنرمندان، حسين عليزاده، مينا افتاده، وارطان ساهاكيان، بهرام دهقانيار، ابراهيم لطفی و علی جعفریپويان به عنوان دبير هنری و بنده به عنوان مدير اجرايی تشكيل جلسه داد. در اين شورا، مباحث پژوهشی موسيقی و عملكرد هنرمندانِ اثرگذار در يك قرن گذشته موسيقی ايران، طي جلسههای متعدد بررسي شد. در ادامه هنرمندان عليرضا ميرعلینقی و كياوش صاحبنسق به عنوان عضو شورا و آزاده اميری به عنوان نماينده گروه اجرايی به شورا پيوستند. همزمان گروه مشاوران سالنوا نيز با حضور هنرمندان، ناصر رحيمی، حميدرضا ديبازر، رامين بهنا، داريوش تقیپور، كيوان فرزين، بهرام جمالی و علي مغازهای تشكيل شد.
انتخاب هنرمندانِ بخشهاي نكوداشت، يادبود و مراكز موسيقي در بخشِ جديدِ «نشان»، حاصل تصميمات شورای تخصصی سالنوا بود. با وجود برنامهريزی براي برگزاري مراسم، رخدادها و شرايط اجتماعی كشور به گونهای پيش رفت كه اين اتفاق ميسر نبود و سالنوا به احترام مردمِ شريف ايران، صبر و سكوت را برگزيد و اين سكوت ادامه پيدا كرد تا زمستان ۱۴۰۲ كه مجددا برنامهريزیها براي برگزاری سالنوا در خرداد ۱۴۰۳، آغاز شد.
يكی از زيبايیهای سالنوا، احساس مشاركت و حركت گروهی است. جمعي از موسيقیدانان گردِ هم ميآيند و هر كس بنا به توان و خواستِ خود، در تامينِ اوليه منابعِ مالی مشاركت میكند. در اين دوره حدودِ ۲۵۰ هنرمند، به صورت مشاركت مالی، هنری، تخصصی يا تامين امكانات، با سالنوای هفتم همكاري داشتند. پس از جمعآوری مشاركتهای مالي از هنرمندان و همچنين چند مركز مستقل فرهنگی، گروه اجرايي سالنوا وارد پروسه پيشتوليد چهار بخشِ اصلي «نكوداشت»، «يادبود»، «نشان» و «يادنشان» شد.
بخشِ «نكوداشت»، قديمیترين بخش سالنواست كه از اولين دوره به عنوان بخش اصلی سالنوا مطرح شده است. در اين بخش چند نفر از موسيقیدانان ايران مورد تجليل قرار میگيرند و «تنديسِ سالنوا» و «لوحِ سالنوا» را دريافت میكنند.
در سالنواي هفتم، آيينِ نكوداشتِ هنرمندان: احمد پژمان، نوين افروز، رافائل ميناسكانيان، مهران روحاني، محمدرضا درويشي، حميد متبسم، آذين موحد، افسانه جهانگيري و نازلي جهانگيري برگزار شد.
بخشِ «يادبود» كه به هنرمندانِ درگذشته موسيقی اختصاص دارد، از سومين دوره به سالنوا اضافه شد. در اين بخش از تمبر يادبود يا پوستر يادبودِ چند هنرمندِ فقيد موسيقی رونمايی و به همراه «لوح يادبودِ سالنوا» به خانوادههاي هنرمندان درگذشته اهدا ميشود. در سالنواي هفتم، آيين يادبود زندهيادان: مصطفی كمال پورتراب، والوديا تارخانيان، محمدتقی مسعوديه، هرمز فرهت، فرامرز پايور، اميراشرف آريانپور و گلنوش خالقی برگزار شد.
بخش «نشانِ سالنوای موسيقی ايران» بخش جديدي است كه با هدف تشويق و قدردانی، از دوره هفتم به سالنوا اضافه شد. در اين دوره «نشان سالنوا» به چهار مركز موسيقي تعلق گرفت كه عبارتند از: انجمن فيلارمونيک ايران، خانه هنر خرد و خانه پايور، انتشارات پارت و مجموعه شهر صدای پارسيان.
بخش «يادنشان موسيقی ايران» نيز از سالنواي هفتم به اين رويداد اضافه شد. در اين بخش از تنديسِ يادنشانِ پانزده هنرمند موسيقي كه در فاصله سالنواي ششم تا پايان بهار ۱۴۰۳ درگذشتند، رونمايي و به همراه «لوحِ يادبود» به خانوادههای زندهيادان: داود جعفری اميد، اميرتيمور پورتراب، علی اكبرپور، محمد اسماعيلي، منوچهر اسلامی، حسن ناهيد، محسن افتاده، محمود جعفری اميد، جمشيد عندليبی، مينو افتاده، حسين زمان، اميرفرشيد رحيميان، ليلي افشار، آيدين الفت و پورنگ پورشيرازی اهدا شد. همچنين به نام و يادِ هنرمندان فقيد بخشهای يادبود و يادنشان، نهالهای درخت با همكاري «گروه درختكاری بازدم» در پارك ملی توران كاشته شد.
به عقيده من استقلالِ انديشه و كردار، نشان از تعالی روح، رشد و بلوغ انسان است. سالنوا با نگاه و تفكر مستقل هنری و به دور از هر جريان غيرفرهنگی يا دولتی، پايهگذاری شد. شايد به همين دليل است كه هنرمندان انديشمند و غير وابسته، با اعتماد و با دل و جان، در هر دوره به سالنوا میپيوندند تا در رويدادی سهيم باشند كه خود را از هرگونه منفعت فردی و وابستگيهای غيرهنری محافظت كرده است و به تعالی هنر و موسيقي ناب و ارج نهادن به هنرمندان مستقل میانديشد. اهالي اين وادي، غير از هم، كسي را ندارند و اين با هم بودن، اوج احترام، اتحاد و اقتدار است.
در پايان از شما روزنامهنگاران شريف و تمامي مديران و دستاندركاران سالنوا، گروه اجرايی، روابط عمومی، تصوير، صدا، اجرا، فضای مجازی، طراحی، آهنگسازی و... تشكر و يادآوری میكنم؛ برنامههای اين رويداد، با عنوان «هفته سالنوای موسيقي ايران» به زودي در فضای مجازی و پلتفرم «هاشور» منتشر میشود. به اميد روزهای خوب.»
شهرام صارمی
ارزشمندترين رويداد موسيقايی اين سالها
شهرام صارمی، مدير روابط عمومی سالنوا هم، درباره بازتاب رسانهای و اهميت آن عنوان میکند: «اولين همكاری من با سالنوای موسيقی ايران در هفتمين دوره اين مراسم ارزشمند شكل گرفت. در دورههای قبلي به صورت موردی و جزيی در بعضی از بخشها به صورت غير رسمی همكاری داشتم. در دوره اخير سالنوا به صورت رسمی از طرف هنرمندان ارجمند دستاندركار برگزاری برنامه، به همكاری دعوت شدم و از آنجا كه وظيفه خود میدانم به همه جريانات فرهنگي و به خصوص موسيقي، اگر كمكي در توانم باشد، همراهي كنم؛ همكاري با سالنوا در بخش روابط عمومي را پذيرفتم، البته كار تخصصي من روابط عمومي نيست، اما به خاطر ارتباطي كه با خبرنگاران و رسانههای تخصصی موسيقی دارم، اين موضوع به من سپرده شد. به اعتقاد من مراسم «سالنوای موسيقی ايران» نه فقط مستقل به معناي مطلق است، بلكه رسمیترين و ارزشمندترين اتفاق حرفهای موسيقی طی سالهای گذشته بوده است.
مستقل بوده به اين دليل كه به صورت خودجوش از درون هنرمندان موسيقی دغدغهمند، غير وابسته به هرگونه نهاد، سازمان يا جريان خاص شكل گرفته و بدون وابستگي مالی، معنوی يا حمايتی از طرف سازمانها و نهادهای مرتبط با موسيقی و با حمايت، همكاری، همراهی و حضور حداكثری استادان شناخته شده، صاحبنام و پيشكسوت برگزار شده است. چنين اتفاقی تا آنجا كه به ياد دارم در هيچ دوره تاريخی در موسيقی ايران چه به صورت دولتی و چه غيردولتی برگزار نشده است. دشواریهای برگزاری چنين اتفاقي خود نيازمند يک نشست تخصصی و گفتوگوی مستقل است. در اين دوره بنا بر دلايل مختلفی از جمله محدود بودن فضای برگزاری، تعدد هنرمندان و ميهمانان برنامه و... قرار نبود اطلاعرسانی عمومی قبل از برنامه صورت گيرد و براي اطلاعرسانی بعد از برنامه و ارايه گزارش خبری و تصويری كامل هر بخش برنامهريزی شده بود.
از همكاری رسانههایی كه به اين رويداد مستقل اهميت دادند، سپاسگزارم و در نظر داريم ادامه فعاليت خبری و اطلاعرساني هفتمين دوره سالنوا بهطور مفصل و در بخشهای مختلف را به زودي تحت عنوان «هفته سالنوای موسيقی ايران» در رسانهها، سايتهاي تخصصی موسيقی و بهطور كلي در فضای مجازی منتشر كرده و بازتاب دهيم، چون اين موضوع يكی از بخشهای مهم برگزاری اين رويداد است. آخرين دوره سالنوا به خاطر عدم برگزاری در سالهای گذشته با محتوای فراواني همراه بود كه باعث شد با ويژگیهای خاصی همراه شود.»
بابک شهرکی
هر سال پرشكوهتر از قبل
بابك شهركی از اعضای تيم اجرايی سالنوا هم درباره انگيزه همكاریاش با اين رويداد و همچنين مبنای برنامههای موسيقی كه در آيين سالنوا اجرا ميشوند، ميگويد: «من هميشه در فعاليتهای هنري خود سعي كردم تا جای ممكن گزيده عمل كنم و اين حس فعاليتی كه انجام میدهم، ميتواند در جهت پيشرفت فرهنگ و هنر ايران باشد، برايم بسيار خوشايند بوده و هست. در اولين سالنوای موسيقی كه دوست بسيار خوبم علي جعفریپويان طراح و موسس آن بود، از معلم عزيزمان استاد ابراهيم لطفی تقدير شد و اين را وظيفه خودم ميدانستم كه بايد و حتما يک گوشه كار را بگيرم و اعتقاد دارم «شناسايی حق، در حقشناسی است» به نظرم انرژی بسيار زيادی كه از اولين سالنوا به تيم اجرايي برگشت، سببساز اين شد كه بدون ترديد و در حال حاضر شاهد جديترين اتفاق مستقل موسيقايی ايران باشيم و خوشبختانه سال به سال اين مراسم پررنگتر شده و پر و بال بيشتری پيدا كرد و قطعا با ياری خدا هر سال پرشكوهتر از قبل برگزار خواهد شد. من در اين دوره بيشتر به عنوان ناظر كيفی صدا و تصوير در كنار عزيزان بودم و البته در بخشهای مختلف به دليل وسعت كار، نياز به همفكری و جلسات متعدد بود كه تا حد امكان در كنار سالنوای موسيقی ايران بودم. در مورد اجراهای زنده هم بايد بگويم كه تلاش بر اين بود كه اثری از ساختههاي فرد تجليل شونده اجرا شود يا اينكه آن اجرا به نوعي مربوط به آن شخص بوده باشد؛ به عنوان مثال در بخش تجليل از احمد پژمان، قطعهای از آثارشان براي اولينبار با پيانو اجرا شد. در بخشهاي تجليل از مهران روحانی و محمدرضا درويشی قطعاتي به آهنگسازی ايشان توسط كوارتت زهی به اجرا درآمد. همين طور در بخش تجليل از آذين موحد، دوئت فلوت و فلوت ركوردر اجرا شد و همين طور از پيمان يزدانيان به پاس تجليل از رافائل ميناسكانيان و نوين افروز قطعهای تصويری در سالن به نمايش درآمد و همچنان موزيک ويديويی از آثار حميد متبسم به مناسبت تجليل از ايشان به اجرا درآمد.»
مهسا خویی
ضرورت شناساندن سالنوا به جوانهای موسيقی
مهسا خويی يكي ديگر از اعضاي تيم اجرايی سالنواست، او كه مديرگروه رشته موسيقی در دانشگاه آزاد است درباره نگاه جامعه جوان به سالنوا و ارزيابي و تاثيرش بر اين قشر عنوان ميكند: «يكی از اهداف اصلی سالنوا، ارج نهادن به مقام استادی است و اينكه تا هميشه يادمان باشد شاگرد چه كسانی بوديم و ادب و احترام استادی و شاگردی را به ياد داشته باشيم.
متاسفانه بايد بگويم هنوز جامعه دانشجويی آشنايی كامل با سالنوا را ندارند، البته من در مورد دانشگاه خودمان ميتوانم به اين صراحت صحبت كنم ولي حتما از سال جاري با كمک دوستان تدابيری خواهيم انديشيد تا دانشجويان كه بخشی از جامعه جوان موسيقی كشور را تشكيل ميدهند شناخت بيشتری نسبت به سالنوا پيدا كنند، چراكه شناخت آنها نسبت به اين رويداد باعث خواهد شد كه اين قشر استادان برجسته موسيقی را به ياد داشته و الگوی خود قرار دهند.»
نیما جوان
هويت استقلالطلبانه سالنوا
نيما جوان هم يكی ديگر از دستاندركاران و حاميان اين رويداد است، او درباره سالنوا و نقش چنين رويدادهای مستقلی در حوزه موسيقی میگويد: «سالنوا امسال هفتمين دورهاش را در پايان خردادماه ۱۴۰۳ پشت سر گذاشت، فراز و نشيب بسيار زيادي داشت كه به اين مرحله از زيست خود رسيد؛ يكي از مهمترين رويدادهای موسيقی كه در سرزمين ما اتفاق میافتد و اميدوارم تداوم آن به همت اهالی موسيقی حفظ شود؛ شكلگيری آن، توسط علی جعفریپويان اتفاق افتاد و با اهالی موسيقی در ميان گذاشته شد با نيت قدرداني شاگردان از اساتيد. قرار شد شاگردان از طريق سالنوا از استادهای خود كه نقش مهمی در پرورش تكنيک، ذوق و درک و دريافت موسيقايی خود داشتند، قدردانی كنند چيزی كه تا قبل از آن اتفاق نيفتاده بود. بعد از گذشت هفت دوره، وارد مراحل ديگری هم شد؛ در ابتدا براي برخی سوءتفاهمی به وجود آمد كه اعضای سالنوا، فقط از اساتيد خود قدردانی میكنند ولي با هوشمندی علي جعفریپويان به عنوان مدير هنری سالنوا و محمدمهدی گورنگی به عنوان مدير اجرايی سالنوا يک هيات انتخابی در سالنوا ايجاد شد كه متشكل از اساتيد برجسته است. تيم اجرايی، عوامل و دستاندركاران سالنوا، انتخابهای خود را به سمع و نظر هيات انتخاب میرسانند و هيات انتخاب تصميم نهايی را میگيرد.
درباره استقلال و اهميت اين رويداد بايد بگويم همانطور كه میدانيم مواقعی كه حامي، دولتی باشد، در نهايت آن گروه يا فستيوال يا جشنواره، هدفی كه دارد ناخودآگاه وابسته به اهداف دولتی و حكومتی میشود كه اين مساله با رسالتی كه هنر به عهده دارد، متناقض است؛ اگر بخواهيم از حاميان دولتی استفاده كنيم، طبيعتا دچار محدوديتهای بسياری میشويم، اما خوشبختانه، سالنوا طی اين سالها كاملا مستقل پيش رفته است و حاميان آن از بدنه مستقل موسيقی بودند و بخش عمده آن از آهنگسازها، نوازندهها، خوانندهها و جرياناتی كه درون خانواده موسيقی فعاليت میكنند، هستند.
اولين معنی كه «استقلال» در اين رويدادها به ذهنها متبادر میكند، اين است كه با آزادی عمل بيشتری میتواند پيش رود و به اهدافی كه مدنظر است، برسد. نمیشود تجليل از اساتيد و برنامهها، وابسته به ملاحظات سياسی باشد، اين با روح هنر در تضاد است، اما وقتی همه چيز توسط بدنه موسيقی يا حاميان خصوصی موسيقی، پيش رود اين شانس بزرگ را داريم كه استقلالِ عمل داشته باشيم. اصلا ماهيت جريانی مثل سالنوا و تفاوت آن با جريانات ديگر، هويت استقلالطلبانه آن است، برای اينكه جريان و تفكر هنری خود را آزادانه پيش ببرد. البته كه برگزاری اين برنامهها و ايجاد اين جريانات در اصل بر عهده دولتهاست و بايد آنها مستقل عمل كنند و اينبار سنگين فقط بر دوش عدهای نباشد، اما سالنوا گويی وظيفه دولتها را بر دوش میكشد بدون هيچ حمايتی و تنها به پشتوانه بدنه مستقل موسيقی؛ درباره سالنوا تاكيد میكنم كه فلسفه به وجود آمدن آن، رفع كمبودهايی بوده كه در جامعه موسيقی وجود داشته است. توقعاتی كه در تمام اين سالها، از دولتها انتظار میرفته و متاسفانه برآورده نشده بنابراين خانواده موسيقی درصدد برآمده كه برخي مسائلی را كه میتواند خودش پيش ببرد. نقل قولی از استاد عليزاده میآورم كه در دورهای خطاب به رييس دولت صحبت بسيار جالبی كردند و گفتند كه «همين كه دولت كاری نكند، كار بزرگی برای جامعه موسيقی انجام داده است.» همين كه كاری به موسيقي نداشته باشند، بدنه و جريان موسيقی و خانواده موسيقی، خود را زنده نگه ميدارد و مسائلش را حل میكند.»
مصادف شدن ناخواسته برگزاری آئین سالنوای موسیقی ایران با روزجهانی موسیقی، بدون تردید، درذهن یکایک اهالی موسیقی، نشان از نیت پاک و صادقانه شما عزیزانم در تلاش ارزنده ای که نمودید، دارد .