علی خدایی: شجریان تاریخِ آواز را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد

علی خدایی: «شجریان تاریخِ آواز ایرانی را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد»

 

سال‌نوای موسیقی ایران: هفده مهرماه ۱۳۹۹، روزی تلخ برای موسیقی و فرهنگ و هنر ایران رقم زده شد. روزی که ایران در سوگِ هنرمندی نشست که از نغمه‌خوانانِ راستینِ مردمانش بود. روزی که محمدرضا شجریان به آسمان پیوست، روزی اندوهگین در تقویمِ هنر این دیار.   

سال‌نوا در آستانهٔ نخستین سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریان با علی خدایی که از شاگردان مکتب شجریان بوده گفتگویی ترتیب داده است.

علی خدایی (زادهٔ ۲ شهریور ۱۳۵۰ در بخش ترکمانچای آذربایجان شرقی) خواننده و مُدرس آواز ایرانی است. او آموختنِ  آواز را از سال ۱۳۶۸ در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران، نزد شاپور رحیمی  آغاز کرد و از آموزش‌های هنرمندانی همچون حسین عمومی، ژاسمن مارترول، محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان بهره‌مند شد. علی خدایی تاکنون  آثار متعددی را در قالب آلبوم موسیقی و یا تصنیف و آوازهای گوناگون در حیطهٔ موسیقی کلاسیک ایرانی منتشر نموده است.

 

گفتگوی سال‌نوای موسیقی ایران با علی خدایی را در زیر می‌خوانید.

 

یک‌سال از درگذشت استاد شجریان می‌گذرد. به نظر شما عدم حضور ایشان چه تأثیری بر موسیقی ایرانی داشته و خواهد داشت؟

 

بعضی‌ها به دنیا می‌آیند تا تاریخ را به دو نیمهٔ قبل و بعد از خود تقسیم کنند. در تاریخ موسیقی و آوازایرانی نیز عدهٔ معدودی از هنرمندان توانستند به چنین جایگاهی والا و بالا دست یابند. این افراد بطور ذاتی هنرمند به دنیا می‌آیند. تعدادشان آن‌قدر اندک است که می‌توان نام برد، به‌خوبی از آثارِ به‌جا مانده‌شان هویداست که جاودانه‌اند و ماندگار.

عکس این موضوع نیز صادق است و حاکم. افرادی هم در عرصهٔ موسیقی و آواز فعالیت دارند که بود و نبودشان چندان تأثیری ندارد و بازاری کارند و مارکتینگ. نه تنها عامل رشد و اعتلای هنر نیستند بلکه عاملند و مانعند و ضایع. در هر صورت هر چیزی ضایعاتی هم دارد. به قول زنده‌یاد پرویز مشکاتیان، نبود بعضی‌ها در عرصهٔ موسیقی ضایعه نیست بلکه فاجعه است.

محمدرضا شجریان تنها باز مانده از نسل‌های گذشتهٔ آواز ایرانی است که تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد، عدم حضورشان یک فاجعه محسوب می‌شود.

اکنون یک خلاء بسیار سنگین در آواز ایرانی حس می‌شود. گویی شجریان به‌تنهایی این کوله‌بارِ سنگین آواز را حمل می‌کرده است.

روزی از استاد پرسیدم، استاد تا کی و چه زمانی می‌خواهید بخوانید؟ فرمودند: «خدایی جان هنوز سپیده‌دم آواز است، اگر من نخوانم پس این بار امانتی که از استادان گذشته برای من رسیده به گردنِ که نهم؟...»

اینکه چه خواهد شد نمی‌دانم، با یک شعر زیبا از زنده‌یاد محمد زهری جوابتان را بدهم:

برای هر ستاره‌ای که ناگهان در آسمان غروب می‌کند دلم هزارپاره است،

دل هزارپاره را خیال آنکه آسمان همیشه و هنوز پر از ستاره است چاره است.

پس فرجام آواز به اینجا منتهی نمی‌شود... .

دلایل محبوبیت استاد، از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است. به نظر شما در دو حیطه‌ٔ تخصصی آواز و موسیقی ایرانی و همچنین از منظر اجتماعی، دلایل این محبوبیتِ کم‌نظیر چیست؟

 

گذشتن از غربال زمان کار هر هنرمندی نیست.

برای ماندن در ذهن مردم و حافظهٔ تاریخ، حتماً به نیرویی مضاعف ذاتی و خدادای علاوه بر پشتکار و عشق و علاقه، نیازمند است، تا دگرگونی ایجاد کند و ماندگاری.

مهم‌ترین عواملی که باعث محبوبیت استاد شجریان شده است به‌طور خلاصه بدین شرح است.

علاوه بر تسلط به فنون خوانندگی و گوش و هوش حساس، به تاریخ، کیش، فلسفه، هنر روانشناختی و جامعه شناسی، شعر و ادبیات، اشراف کامل داشته و از احوالات و سرگذشت مردم سرزمین خود مطلع بوده، از غم و شادی، شکست و پیروزی مردمش آگاه بوده و پیامش را از دل تاریخ به گوش وجان شنوندگانش می‌رساند و می‌نشاند.

صدای شجریان بخشِ خفتهٔ مردم را بیدار و روحیه و رشادت آنها را تقویت می‌کرد.

محبوبیت شجریان تنها به خاطر صدا و تکنیکش نبود، بلکه با ایجاد رابطهٔ تنگاتنگ بین هنر، شعر و مردم توانست در دل‌ها رخنه کند، البته ناگفته نماند، علاوه بر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، همراه بودن آهنگسازان، شاعران و نوازندگانِ آگاه و باذوق، سهم فراوانی در رسیدن به این محبوبیت داشته است. چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد... .

 

آیا جایگزینی در آوازخوانان و هنرمندانِ حال حاضرِ موسیقی، برای استاد شجریان داریم؟ به نظر شما بستر ظهور چنین هنرمندی در جامعه، چگونه فراهم می‌شود؟

 

هیچ جایگزینی برای هیچ کس وجود ندارد، انسان‌ها منحصر به فرد وخاص به دنیا می‌آیند، بنابراین نباید به‌دنبال جایگزین بود، بلکه باید گفت چه کسی می‌تواند به سطوح بالاتر از شجریان دست‌یابد. شجریان که بوده و هست، چه نیازی به تکرارِ آن است هر چند که نمی‌شود.

شجریان با وجود تمام دشواری‌ها و موانع، بستر را فراهم و راه را هموار کرده است.

به یاد دارم روزی در کلاس استاد فرمودند: «کسی می‌تواند بگوید که من شاگرد شجریان بودم یا هستم که آواز بخواند و با آواز در دل‌ها رخنه کند و از شجریان عبور کرده باشد، چراکه معلم‌های من همه ردیف‌دان بوده‌اند نه آوازخوان، اما من آواز خوان هستم و معلم شما، بنابراین شما باید به مراتب بالاتر از من قرار بگیرید و قله‌های دیگری را فتح کنید.»

اینجاست که کار مشکل می‌شود و مسئولیت سنگین تر... مهم ادامهٔ راهیست که ایشان ساختند و نباید ناتمام باقی بماند زیرا این راه پایانی ندارد. بوریا باف اگرچه بافندست، نبرندش به کارگاه حریر.

اما درمورد قسمت دوم سؤالتان که دربارهٔ بستر ظهور چنین هنرمندی بود، باید بگویم متأسفانه بستری وجود ندارد و شاید نخواهد داشت. حداقل با شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که در حال حاضر در ایران حاکم است نمی‌توان گفت رشدی صورت می‌گیرد.

 

پس باید چه کرد؟

 

ابتدا باید هنرمندانِ ما، رشد را از درون خود آغاز کنند.

متأسفانه امروزه جویندگان آواز، تحمل، صبر و شکیبایی ندارند، ریاضت وسختی نمی‌کشند تا صدایشان پخته و زبده شود، گول زرق و برق روزگار را می‌خورند و هنرشان را به نانی می‌فروشند، می‌خوانند اما چنگی به دل نمی‌زنند، چون صدایشان بر نمی‌آید و هنر خودسازی ندارند، البته این شامل نوازندگان وآهنگسازان وشعرای محترم نیز می‌شود.

ثانیا، نباید منتظر شرایط بود گاهی اوقات باید شرایط راساخت، یعنی هنرمند با تلاش مجدانهٔ خود، می‌تواند حرکت کند و جریان بسازد. اگر در بحران توانست کاری کند شرط است وگرنه در زمان شرایط وآرامش همه می‌توانند...

متأسفانه شرایط برای موسیقی و آواز هیچ‌وقت خوب نبوده مگر در برهه‌ای زمان‌های کوتاه.

شما اگر زندگی هنرمندان واقعی در جهان را مطالعه کرده باشید، خواهید دید که برای مهیا کردن شرایط جنگیدند تا زمینه را برای رشد و شکوفایی خودشان آماده کنند، معمولاً در تاریخ این‌گونه بوده، علی‌الخصوص حکومت‌های مذهبی همیشه رو در روی هنر و هنرمند ایستادند و ایستادگی هنرمندان در مقابل آنان عامل رشد و شکوفایی گشته. هنرمندانی که با ایمان کامل و ارادهٔ راسخ با تکیه بر توانمندی‌های خدادادی به راه خود ادامه داده تا پیروز گشته‌اند.

چون حمایت دولتی وجود ندارد، مگر با پا به عرصه‌گذاشتنِ حامیان خصوصی و سرمایه‌گذاری‌های شخصی برای هنرمندان لایق و با ذوق بتوان گامی موثر در این راه برداشت، وگرنه در ناتوانی باید توانست....

پس از درگذشت استاد، از شما دو اثر در فراق ایشان منتشر شد. اثری با آهنگسازی صادق نوری و دیگری تصنیفی از مجید درخشانی. لطفاً کمی از چگونگی و چرایی تولید این آثار بگویید.

 

در زمانی که استاد شجریان در قید حیات بودند، دقیقاً چند روز مانده به زادروزشان، جناب درخشانی با اینجانب تماس گرفتند و پیشنهاد تولید اثری فاخر و ماندگار دادند. از آنجایی‌که قبلاً نیز افتخار همکاری با استاد درخشانی را داشتم و همیشه مورد لطف و محبت و بزرگواری ایشان قرار می‌گرفتم، من نیز با کمال میل و عشق تمام پذیرفتم که افتخار بزرگی نصیبم شد تا در یک اثر، در کنار صدای مانا و آسمانی و جاودان استاد عزیزم، روانشاد محمدرضا شجریان همراه باشم.

این آهنگ با شعری از سیاوش کرد و تنظیم جواد شاهی و خط و خوشنویسی استاد بلامنازع، جناب یدالله کابلی به مناسبت زاد روز استاد شجریان ضبط و تولید گردید که خوشبختانه با اقبال بسیار خوبی روبرو گشت و از طریق دنیای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای، پخش و مورد توجه قرار گرفت.

و اما آهنگ دوم که ساختهٔ دوست نازنینم صادق نوری و تنظیم دوستِ باذوقم، سینا جهان‌آبادی و شعری از دوست ادیبم، بیژن ارژن که سال‌ها پیش ضبط و تولید شده بود، به‌خاطر محتوای شعر و حال هوای آهنگ که از فراق و جدایی و غمِ از دست‌دادن یار بود با کسب اجازه از صاحب اثر، صادق نوری، برای روز درگذشت استاد گرانقدرم محمدرضا شجریان تصویرگذاری و پخش شد.

به یاد دارم روزی در استدیو مدرن، صادق نوری یک ملودی زیبا را زمزمه کردند که هنوز شعرش کامل نشده بود. به محض اینکه شنیدم، گفتم صادق‌جان من این آهنگ را می‌خواهم و دوست‌دارم بخوانم. همان اول ملودی من را گرفت... ایشان نیز پذیرفتند تا اینکه تنظیم و ضبط شد.

جهت اطلاع شیفتگان آواز عرض کنم که جدیدترین اثر بنده نیز که محوریت آواز دارد، به یاد آلبوم (دستان) ضبط شده، روانهٔ بازار خواهد شد و نام این اثر «دستان مست» در دستگاه چهارگاهِ دو، با تنظیم و آهنگسازی ساسان بازگیر می‌باشد و طراحی آواز از من و جواب آواز را هم هنرمندان خوش‌نفس، شاهو عندلیبی و ساسان بازگیر داده‌اند.

جناب خدایی کمی از کلاس‌های استاد شجریان بگویید. شما پیش از ایشان، از آموزش‌های استادان دیگر هم بهره برده بودید. شیوه‌ٔ آموزشی استاد شجریان را  در مقایسه با سایر مدرسان آواز چگونه تحلیل می‌کنید.

 

همان‌طور که گفتید، من زمانی در کارگاه آواز استاد حضور داشتم که قبلاً نزد استادان بزرگ موسیقی ایران خوشه چینی کرده و بهره‌ها برده‌ بودم.

اما از آنجایی‌که آرزوی روزی را داشتم که از محضر استاد شجریان نیز بهره‌مند شوم، خوشبختانه این اتفاق مبارک رخ داد تا در کلاس‌های استاد شرکت کنم.

اجازه می‌خواهم در اینجا به‌دور از هرگونه تملق و تکلف و غرض‌ورزی و حسادت و کمتربینی، کمی راحت‌تر و بدون تعارف سخن بگویم. قبلاً از تمامی آوازخوانان و دوستان و همکاران و هنرجویان محترم کارگاه استاد شجریان پوزش می‌خواهم. چون ممکن است این سخنانِ بنده به مذاق خیلی از دوستان خوش نیاید و دلچسب نباشد.

روش تدریس استاد شجریان همه‌فهم نبود و چون سطح هنرجویان هم یکسان نبود، درنتیجه موضوعاتی را که استاد به طور غیر مستقیم و کلی اشاره می‌کردند، نمی‌توانستند دریابند، بنابراین استاد فقط ایراد می‌‌گرفت. درس نمی‌داد، آن‌هم ایراد آوازهایی که خودش خوانده بود و من حس می‌کردم که استاد، کلاس را درحدی نمی‌داند که باید فنون آوازی را یاد بدهد. چون متأسفانه گزینش افراد خیلی مناسب نبود و به‌غیر از چند نفر، بیشتر هنرجویانی که در این کارگاه حضورداشتند، حقیقتاً در سطح کلاس استاد نبودند. نه تنها تشنهٔ یادگیری نبودند بلکه جهت ساختن سابقهٔ هنری و رزومهٔ شخصی حضور داشتند که این نیز خالی از لطف نبود...

به هر حال استاد همانند آفتابی بودند که بر همه می‌تابیدند و به قول خودشان هر کسی به اندازهٔ ظرف و تشنگی‌اش از این چشمهٔ جوشانِ آواز می‌نوشد و بهره‌مند می‌شود.

ای کاش دست‌اندرکاران، به‌جای گزینش تعداد بالا، به کیفیت و سطح کلاس استاد نیز می‌اندیشیدند، امیدوارم کسی از من نرنجد. فقط خواستم بخشی از حقیقت را بگویم، هر چند تلخ و ناگوار باشد.

به هر حال کلاس، کلاس شخص اول آواز ایران بود. انتظار من بیش از این‌ها بود. به‌خوبی به یاد دارم که استاد بارها فرمودند: «من صرفاً معلمی نکرده‌ام تا جایی که توانستم خواندم وتجربه کردم و هر آنچه را که می‌خواهید از آثار من بجویید، کنکاش کنید و گوش کنید و یاد بگیرید.» و چه نیکو گفت، چون به فرمودهٔ زنده‌یاد بنان، آواز یاددادنی نیست، آواز باید در وجودت باشد همان‌طور که عشق آموختنی نیست و آمدنیست.

استاد همیشه با حرمت و احترام، نام اساتید گذشته را می‌برد، به‌طوری که یک روز در مورد تحریر«او» و «ایی» مستیقم به تحریرهای اکبر گلپا و ایرج اشاره کرد وگفت: «آنها دیگر تکرار نمی‌شوند و بهترین نمونهٔ تحریر را خوانده‌اند.»

چندین بار از زنده‌یاد محمدرضا لطفی یاد کردند و گفتند: «ایشان حکیم آواز است تا می‌توانید از حضورش بهره‌مند شوید.» افسوس و صد افسوس.

شما که خود در زمینه‌ٔ آموزش آواز فعالیت مستمر دارید. آیا از شیوه‌ٔ آموزشی استاد شجریان هم برای هنرجوهای آواز استفاده می‌کنید؟

 

با توجه به اینکه بنده چندین سال شیوهٔ آوازی استاد شجریان را تمرین و تحقیق کرده‌ام، به یک نکتهٔ بسیار بسیار مهم و حائز اهمیت اشاره می‌کنم که امیدوارم مورد توجه استادان و آوازخوانان و هنرجویان قرار بگیرد و آن اینکه صدای شجریان مینیاتوری از تاریخ آوازِ ایران است. آنچنان تودرتو و پیچیده است که به‌راحتی نمی‌توان به آن پی‌برد. 

به قول مولانا:

دو رو دارد یکی را می‌توان دید  

یکی دیگر نهان اندر نهان است

هنرجویان قبل از پرداختن به شیوهٔ آواز استاد شجریان باید دوره‌هایی را گذرانده باشند. حتی دورهٔ عالی آواز که متأسفانه کمتر کسی می‌داند که این دوره چیست و چگونه باید بگذرانند... اینجانب از استاد اجازهٔ کتبی دارم که می‌توانم شیوه‌اش را تدریس کنم. اما برای چه کسانی؟

کسانی که حداقل دورهٔ کامل ردیف و شیوه‌خوانی را طی کرده باشند، از گوش و هوش حساسی برخوردارند و می‌توانند خوب تقلید کنند به‌طوری که جوهرهٔ اصلی صدایشان را از دست ندهند. به یقین می‌گویم اگر به تکنیکِ خواندن و شیوهٔ استاد شجریان احاطه نداشته باشید، سیستم صدایتان به‌هم ریخته و صدایتان را از دست خواهید داد. زیرا استاد بسیار خاص می‌خوانند. فضای دهان و مخرج‌ها و لحن و بیان استاد متفاوت است و منحصر به فرد.

 

مهم‌ترین و بهترین درس استاد از نظر شما؟

 

هوش، دقت، پشتکار، شجاعت، انضباط، تمرین، صبوری، ثبات اخلاقی، امانت‌داری و در نهایت تواضع و ادب مهم‌ترین و بهترین درس‌های استاد بودند.

یاد و نامشان مانا

تازه ها

Our Rating: 100% - 1 votes

به محتوای این مطلب امتیاز دهید

تلگرام
واتساپ
اینستاگرام

تازه های سال‌نوا

همکاری با سال‌نوا، برای آگاهی از چگونگی همکاری کلیک کنید